کارشناس و منتقد هنری آقای Moon Jung hyeon که اخیرا نامجون رو در محلهی Hannam dong سئول دیده بوده ، دیدارش و ده دقیقهای که باهم صحبت کردن رو به اشتراک گذاشته....
تو خونه مونده بودم اما دیگه خیلی کلافه شده بودم و برای همینم رفتمهانام دونگ که یه هوایی به کلم بخوره و به طور اتفاقی تو خیابون کیم نامجونِ بی تی اسو دیدم و باهم حدود یه ۱۰ دقیقهای گفت و گو داشتیم...
من همینجور داشتم واسه خودم اینور اونور میگشتم و آهنگ گوش میدادم که یه دفعه یه نگاهی به جلوم انداختم و به نظرم اون شخص برام آشنا اومد ، اون شخص یه ماسک زده بود و داشت درست جلوم راه میرفت ، منم بی اراده رفتم جلو و ازش پرسیدم : ببخشید احیانا شما کیم نامجونِ بی تی اس این؟
و اون جواب داد که آره خودمم ، منم با خوشحالی شروع به صحبت کردن باهاش کردم...
دوستام هی ازم میپرسیدن که آخه چطور یه آدم اونم به این معروفی رو ملاقات کردم ، اونا اصلا باورشون نمیشد که دیدمش ، چه برسه به این که هم دیدمش و هم تونستم صحبتی باهاش داشته باشم ،
دوستام خیلی راجب این موضوع کنجکاو بودن ولی در واقع موضوع صحبتمون با نامجون بیشتر سرِ هنر بود...
الان موزههای هنری زیادی بسته شدن و نامجون بهم گفت که بخاطر همین خیلی حوصلش سر رفته(ای خداااا حوصلش سر رفته کیوت😂😂😂❤❤❤)
و منم بهش پیشنهاد دادم که از موزهی هنری لیمین که به تازگی یه نمایشگاه راجب فضا برگزار کرده بود ، دیدن بکنه و ازش پرسیدم که آیا مکانهای اطراف اولجیرو رو میشناسه یا نه ولی انگاری اصلا همچین جایی رو نمیشناخت و منم بهش راجب مکانهای اونجا و جنبههای تجاریش توضیح دادم
و اینکه مکانهای کوچک زیادی در اولجیرو باز شده و اون در جواب بهم گفت : اوه پس نمایشگاههای کوچک زیادی باز شده و علاقهی زیادی بهشون نشون داد.. ازش پرسیدم نمایشگاه متعلقات زمینی که درست کنارهانام دونگه رو دیده و بهش اونجارو پیشنهاد دادم و نامجون گفت که مطمئن نیست که وقتی داشته این اطراف رو میگشته ، به چشمش خورده یا نه؟
من بهش پیشنهاد یه نمایشگاه دیگه هم دادم ولی یه دفعه یادم اومد که دیروز اون نمایشکاه بسته شده بود.
در ادامه هم باهم گفت و گویی داشتیم و درمورد یه سری چیزا صحبت کردیم و خیلی چیزا راجب هنر باهم درمیون گذاشتیم..
قبل از این دیدار، تو خیالم این بود که اگه یه روزی معجزهی دیدن کیم نامجونی که تو توییتر بی تی اس دیدم و فقط به هنر مدرن علاقه داشت، نصیبم شد، بهش خیلی اطلاعات راجب هنر مدرن بدم ولی حالا که اون معجزه اونم تو روز روشن و تو زندگی واقعی برام اتفاق افتاده بود ،
خیلی سردرگم شده بودم.. راستش اولش فقط مثل دوتا دوست که همو دیدن صحبت کردیم ، ولی بعد یهو به خودم اومدم و گفتم : اوه این شخص کیم نامجونِ بی تی اسه. بعدش یهویی یه ذره حس ترس بهم دست داد و برای همینم لکنت اومد سراغم ..
اون از اون چیزی که فکرشو میکردم خیلی قد بلند تر بود و منم از بس که باید سرمو بالا میگرفتم تا نگاهش کنم ، گردنم درد گرفته بود.."(بچم بیش از حد درازه😭😭😭😭❤❤❤❤❤❤❤)
به هر حال، معرفی کردنِ تک تکشون( نمایشگاهها و گالریها) اونم تو خیابونا یه جورایی غیر ممکن بود پس بهش دربارهی سایتهایی مثل Artbava یا Otagi توضیح دادم و گفتم که این سایتها رو چک کنه چون اطلاعات زیادی دربارهی نمایشگاهها اونجا اعلام میشه..
از اینکه تونستم حس کنجکاویش رو حتی فقط یکمم که شده دربارهی هنر مدرن و جاهای جدید تحریک کنم، خیلی برام خیلی رضایت بخش بود..
اگه کیم نامجون از الان شروع به بازدید از مکانهای هنریِ کوچیک بکنه، ممنون میشم اگه هنرهای مدرن متوجه تلاشهای من بشه.. تلاشایی که حتی اگه یکمم شده تو این زمینه تاثیر داشته باشه.
اونقدر مشغول معرفی کردن نمایشگاههای هنری بودم که نتونستم اسمم رو بگم یا درست حسابی خودمو بهش معرفی کنم، فقط بهش گفتم که من یه منتقد هنرم و یه متنی دربارهی بی تی اس تو دنیای هنر نوشتم،
پس خیلی خوشحال میشم اگه یه روزی من رو به عنوان مون جونگ هیون، برندهی جایزهی نقد SeMa و یه منتقد با یه ظاهر خاص به یاد بیاره ، یه منتقدی که وقتی یهویی تو خیابونا دیدتش، خیلی خوشحال شد و اطلاعات زیادی دربارهی هنر مدرن بهش داد.
اگه کارت ویزیتی داشتم میخواستم یکی بهش بدم ولی از اونجایی که من کارهای نقدم رو به صورت آزاد انجام میدم کارتی تهیه نکرده بودم.
داشتم فکر میکردم که یه چیزی مثل اکانت اینستاگرام مخفیِ دیگهای داره یا نه، دروغه اگه بگم نمیخواستم اینو ازش بپرسم، اما وقتی داشتیم خداحافظی میکردیم خیلی محتاط بودم و مودبانه ازش بخاطر شناختنش تو خیابون و حرف زدن باهاش عذر خواهی کردم..
به هر حال، خیلی دوستت دارم کیم نامجون، کسی که کشتی نوح رو رونده و در حال به وجود آوردن و تولد یک اسطورهی ملی عه.(جوووون چ توصیفی کردییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍)